تنهایی یعنی؟
تنهایی گرچه سخت است اما عالمی دارد
عجب صبری خدا دارد! زمین و آسمان را واژگون ، مستانه میکردم . سراپای وجود بی وفا معشوق را ، پروانه میکردم . ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش ، و تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد،! عجب صبری خدا دارد
نظرات شما عزیزان:
اگر من جای او بودم.همان یک لحظه اول ،که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان ،
جهان را با همه زیبایی و زشتی ،به روی یکدیگر ، ویرانه میکردم.
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .که در همسایه ی صدها گرسنه،چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم ،
نخستین نعره مستانه را خاموش آن دم ، بر لب پیمانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .که می دیدم یکی عریان و لرزان،دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگین،
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .نه طاعت می پذیرفتم ،نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،
پاره پاره در کف زاهد نمایان ، سبحۀ صد دانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم، برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ، آواره و دیوانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم، به گرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان ،
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم .به عرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،
تا که می دیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،
گردش این چرخ را وارونه ، بی صبرانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
اگر من جای او بودم، که می دیدم مشوش عارف و عامی،
بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ، در این دنیای پر افسانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
چرا من جای او باشم، همین بهتر که او خود جای خود بنشسته
و گر نه من به جای او چو بودم ، یک نفس کی عادلانه سازشی ، با جاهل و فرزانه میکردم .
عجب صبری خدا دارد !
برچسبها: